برسامبرسام، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 5 روز سن داره

شاهزاده کوچولو

سلامی به زیبایی بهار

حالا دیگه با تولد پسر نانازمون دنیای ما هم رنگی شده برسام با ورودش به زندگی ما شور و شوق وصف ناپذیری بخشید و تمام هستی مامان وباباش شد.... من یه مادرم که عاشقانه پسرم رو می پرستم و عاشق این آرامشی هستم که در کنار پسری و بابایی مهربونش به دست آوردم. همراه این دو مهر خداوند هر روز خوشبختی رو لمس میکنم و با نوشتن خاطرات فرشته عزیزم دوست دارم لحظات شیرین بزرگ شدنشو ثبت و همیشگی کنم.. نفسم با عرض معذرت من از تولد 8 ماهگیت شروع به نوشتن خاطراتت کردم امروز عسلم8 ماه و 17 روزشه عزیز دلم واکسن سه دوره قبل یعنی بدو تولدت و ماه 4 و 6 رو که زدیم اصلا بی تابی نکردی ولی چشمت روز بد نبینه روزی که واکسن 2 ماهگیت رو...
21 بهمن 1392

اولین ها

" مرد کوچولو لقبیه که همه تو اولین برخورد به قشنگ مامان میدن بس که عسلم آرومه" برسامم وقتی شروع به غذا خوردن کرد که 5 ماهشو تموم کرد "ماشالاه" نفسم وقتی تونست بدون کمک بشینه که 6 ماه و 4 روزش بود "ماشالاه" عسلم وقتی تونست 4دست و پا راه بره که 8 ماه و 4 روزش بود "ماشالاه" جیگیلم وقتی اولین مرواریدش جیک زد که 8 ماه و 29 روزش بود "ماشالاه" واما پسملم برای بار اول تو زندگیش  18 اردیبهشت 92 مریض شد یه سرماخوردگیه شدید که 11 روز طول کشید "بر چشم بد لعنت" ...
21 بهمن 1392

اوقات فراغت

فرشته کوچولو مامان تا حالا دو بار مسافرت رفتی امیدوارم که بهت خوش گذشته باشه گلکم بار اول تعطیلات عید 92 به اتفاق عمه ها و عمو ها و آقا جون و عزیز جون و مامانی رفتیم شمال2-3 روزی با اونا بودیم ولی بعدش اونا برگشتن و ما به اتفاق مامانی به خاله پریسا اینا ملحق شدیم و 3-4 روز دیگه هم خوش گذروندیم. بار دوم اردیبهشت 92 به بهانه ولیمه عمه جون مامان همراه خاله و دایی و مامانی راهیه تبریز شدیم و 4روزم اونجا تفریح کردیم و برسام دخترکش دل همه دخترای فامیلو برد . اولین تولدی هم که گل پسرم  دعوت شد 11 اردیبهشت 92 تولد یک سالگیه سرمه عزیزم , دوست برسام بود ...
21 بهمن 1392

سلطان برسام

روزت بخیر نو گل شهریورم برسام جیگرم انقدر تو این عکس خودشو گرفته و مثله مارشال نشسته که دلم نیومد یه  همچین عکسی تو وبلاگش نباشه. (اونم چی؟با زیر پیرهن و زیر شلواری)   ...
21 بهمن 1392

راننده کوشولو

پسرم...فرشته ام: با من بیا تا انتهای راه, دست مرا بگیر,همراه من بخوان آواز زندگی,آواز عشق را با من بیا تا انتهای راه.   (جوجه مامان عاشق رانندگیه ,حالا با هر وسیله ای)   ...
21 بهمن 1392

موش موشک

جیگیل مامان این روزا یاد گرفته خودشو موش کنه وای که چقدر خوردنی می شه ...
21 بهمن 1392

شهر بازی

این روزا پسرم دائم تو گردش و تفریحه چی کار کنه خوب دوست داره از تابستونش و اوقات فراغتش به نحو احسن استفاده کنه جوجه کوچولو بار اول  تو ایام عید رفته بود شهر بازی رامسر و الان که بزرگترهم شده  تو شروع فصل تابستون  یه سری به قلعه سحرآمیز و سرزمین عجایب زد این از عکسای شهر بازی رامسر             اینم از قلعه سحرآمیز     و سرزمین عجایب چقدر ترسناکه این عروسکه سرزمین عجایب ...
21 بهمن 1392