سلامی به زیبایی بهار
حالا دیگه با تولد پسر نانازمون دنیای ما هم رنگی شده برسام با ورودش به زندگی ما شور و شوق وصف ناپذیری بخشید و تمام هستی مامان وباباش شد.... من یه مادرم که عاشقانه پسرم رو می پرستم و عاشق این آرامشی هستم که در کنار پسری و بابایی مهربونش به دست آوردم. همراه این دو مهر خداوند هر روز خوشبختی رو لمس میکنم و با نوشتن خاطرات فرشته عزیزم دوست دارم لحظات شیرین بزرگ شدنشو ثبت و همیشگی کنم.. نفسم با عرض معذرت من از تولد 8 ماهگیت شروع به نوشتن خاطراتت کردم امروز عسلم8 ماه و 17 روزشه عزیز دلم واکسن سه دوره قبل یعنی بدو تولدت و ماه 4 و 6 رو که زدیم اصلا بی تابی نکردی ولی چشمت روز بد نبینه روزی که واکسن 2 ماهگیت رو...
نویسنده :
الناز
18:51